سلام خسته نباشید,من اسم ویکم توضیحات درمورد بزرگانی که خودشون رو کلب امام حسین مینامیدن میخواستم ی بزرگواری بودن زیر امضاشون همیشه مینوشتن کلب حسین اسمشون چی بوده؟
مدتها از طریق اینترنت با یک طلبه ی وهابی که در
دانشگاه الازهر مصر درس خوانده بود مباحثاتی در زمینه ی عقاید و کلام
داشتم. چون این خاطره مناسب درس امروز است عرض میکنم. روزی از او پرسیدم :
ایا صحیح است که معتبرترین کتب روایی اهل تسنن و وهابیت از پیامبر نقل کرده
اند که ان حضرت فرمود خلفای بعد از من 12 تن هستند؟!
۲۵ فروردين ۹۳، ۲۰:۰۷
پاسخ:
او ابتدا گفت من چنین روایتی را ندیده ام! بنده
فورا روایات را با آدرس انها از معتبرترین کتابهایشان ازجمله صحیح بخاری ،
جلد 4، در کتاب الاحکام و صحیح مسلم، در کتاب الاماره ، و مسند احمد بن
حنبل، جلد 5، صفحه ی 87 تا 93 و سنن ترمذی، باب 46، حدیث 2223 و سنن ابی
داود، در کتاب المهدی، برایش ارسال کردم، که همه ی اینها نوشته اند که
پیامبر فرمود: ( لایزال الاسلام عزیزا الی اثنی عشر خلیفه ، کلهم من قریش)
یعنی: (اسلام همواره دین عزیز است تا زمانی که 12 خلیفه برای من وجود داشته
باشد).
که از این حدیث اولا فهمیده میشود که یکی از این 12
نفر همواره باید زنده باشد و اینان از لحظه ی رحلت پیامبر تا روز قیامت که
اسلام ادامه دارد اینها هم پایدارند چون تعبیر (همواره) دارد و قطع
نمیشوند، وهمه ی انان معصومند، زیرا معنا ندارد که عزت اسلام در گرو غیر
معصوم باشد، چون غیر از معصوم احتمال خطا دارد و این با کلام پیامبر سازگار
نیست.
او در جلسه ی بعد همه ی روایاتی را که فرستادم تایید کرد و گفت این روایات سندا صحیح و غیر قابل انکار است.
سپس از او پرسیدم اکنون بفرمایید که: مصداق این
12 خلیفه چه کسانی هستند؟! او گفت: مصداق این امامان مشخص نیست!! پرسیدم:
ایا میشود پیامبر بفرماید من 12 جانشین دارم که عزت اسلام در گرو این 12
نفر است ولی مصداق آنان را بیان نفرماید و ما امروز بگوییم نمیدانیم انان
چه کسانی هستند؟!! گفت: بله حق با شماست، قطعا نمیشود این حرف را پذیرفت.
گفتم : خوب! حالا که سخنم را پذیرفتید بفرمایید نام آنان چیست؟! گفت : به
من فرصت بدهید تا تحقیق کنم.
بنده هم قرار بعدی را گذاشتم. سه روز بعد با دست
پر پشت لب تاب خودش حاضر شد. گفتم منتظرم که مطالبت را بشنوم. گفت درباره
نام این 12 جانشین پیامبر در بین علمای ما اختلاف نظر وجود دارد. گفتم:
خوب! اقوال مختلف را بگو تا بشنوم. گفت : نظریه ی اول این است که 12 نفر
اول که بعد پیامبر به قدرت رسیدند منظور بوده. گفتم اسم انان را بگو. گفت:
ابوبکر و عمر و عثمان و علی و معاویه و یزید !
گفتم صبر کن. اسم 5 نفر اول را که اوردی بنابه دلایلی حرفی نزدم. اما درباره ی نفر ششم حرف دارم.
گفت: بپرسید!
گفتم : چقدر یزید را میشناسی؟!
گفت تا حدی درباره ی او مطالعه کرده ام.
گفتم طبق قول دونفر از بزرگان اهل سنت یعنی علامه شمس
الدین ذهبی در کتاب تاریخ الخلفا و امام ابن قتیبه ی دینوری در کتاب
الامامه و السیاسه یزید سه سال حکومت کرد و سه خیانت بزرگ مرتکب شد.
خیانت اول در سال 61بود، یعنی به شهادت رساندن فرزند پیامبر، اقا امام حسین ان هم با بدترین وضع و اسارت نوامیس پیامبر،
سال دوم قتل عام مردم مدینه و صحابیان پیامبر،
سال سوم تخریب خانه ی کعبه!!!
ایا به نظر شما چنین شخصی میتواند مصداق یکی از 12
خلیفه ای باشد که پیامبر با افتخار از انان یاد میکند و عزت اسلام را در
گرو این 12 تن میداند؟!!
گفت : خیر! یزید کجا و ان 12 خلیفه ای که پیامبر به نیکی از انان یاد کرده کجا؟!
گفتم : بسیار خوب. اکنون نظریه ی دوم را بیان کن.
گفت : نظریه ی دوم میگوید که 12 تن از خلفای صالحی که
پس از پیامبر قدرت گرفتند نه هر کسی که خلیفه شده ، بلکه مراد 12 نفر از
صالحان انان است.
گفتم: این نظر عاقلانه تر است. اسم انان را بگو.
گفت: ابوبکر و عمر و عثمان و علی و معاویه و نفر بعد عمربن عبدالعزیز است که ادم خوبی بود و خلیفه شد.
گفتم : اینها شد 6 نفر. 6 نفر دیگر چی؟!
گفت: راستش هرچه فکر میکنم دیگه هیچ خلیفه ی صالحی را پیدا نمیکنم!!!
گفتم: درست میگی. پس این نظریه هم باطل شد. نظریه ی دیگر رو بگو.
گفت: دیگه نظریه ی به درد بخوری رو علمای ما درباره ی این روایت پیامبر نگفته اند!!
گفتم خوب چاره چیست؟!
گفت : نظر شما درباره ی مصادیق این 12 تن چیست؟!
گفتم: اتفاقا خوب شد پرسیدی. چون اولا خصوصیاتی که از این حدیث فهمیده میشه با هیچ کس جز 12 امام شیعه سازگاری ندارد!
ثانیا خوشبختانه من در مطالعاتم در کتب روایی اهل تسنن دیده ام که پیامبر نام این خلفا را هم اورده!
گفت: کجا امده و چه کسانی هستند؟!
گفتم: دونفر از علمای اهل تسنن یکی علامه ی جوینی که
استاد ذهبی بوده در کتاب معالی السبطین در جلد 2، صفحه ی 132، حدیث 431 و
احادیث دیگرش و همچنین علامه قندوزی حنفی در کتاب ینابیع الموده ، جلد 2 ،
باب 16 و روایات دیگرش نقل میکند که پیامبر فرمود این 12 جانشین من عبارتند
از علی بن ابیطالب برادرم و سپس حسن و سپس حسین و سپس علی بن حسین و سپس
محمد بن علی و سپس جعفر بن محمد و سپس موسی بن جعفر و سپس علی بن موسی و
سپس محمد بن علی و سپس علی بن محمد و سپس حسن بن علی و سپس حجه بن الحسن که
در پس پرده ی غیبت قرار خواهد گرفت!!
او که بسیار از این روایات تعجب کرده بود و نمیدانست چه بگوید، فورا گفت : باید تحقیق کنم!!
گفتم: اختیار با شماست! قرار شد تحقیق کند و به حقیر خبر بدهد.... ولی اکنون 4 سال است که قرار است خبر بدهد!!!
سلام. گاهی شبکه ها و سایتهای وهابیت این شبهه را بر
علیه شیعه مطرح میکنند که : تشیع زاییده ی جنگ جمل است و به عبارت دیگر جنگ
جمل باعث پیدایش گروهی در میان مسلمانان به نام شیعه گردید!! آیا این مطلب
صحیح است؟!
۲۵ فروردين ۹۳، ۲۰:۰۵
پاسخ:
پاسخ: 1. طبق انچه در جلسات گذشته بیان گردید کتابهای
روایی اهل تسنن روایاتی را نقل میکنند که بیان میکند شیعه به امر رسول خدا
و در زمان خود ان حضرت تاسیس گردید و اصحاب پیامبر دور مولا علی حلقه زدند
و حتی نام انان را پیامبر شیعه نهاد. در اینجا فقط به یک حدیث از پیامبر
اشاره میکنیم که دو عالم بزرگ اهل تسنن یعنی جلال الدین سیوطی در تفسیر
الدر المنثور ج 6 ص 589 و ابن حجر هیثمی در کتاب الصواعق المحرقه ص 161
این روایت را از پیامبر خدا در ذیل ایه ی 7 از سوره ی بینه نقل کرده اند
که ان حضرت رو به مولا علی کرد و فرمود این ایه درباره ی تو و شیعیان تو
نازل شده است : ( انت و شیعتک هم خیر البریه). بنابر این ، این ادعا که
تاسیس شیعه را به جنگ جمل برمیگرداند ناشی از جهل است و گوینده ی این مطلب
حتی روایات اهل تسنن را هم نخوانده چه رسد به روایات شیعه. 2. جنگ جمل سر
اغاز پیدایش شیعه نبود، بلکه اغاز فعالیت سیاسی و نظامی شیعه بود. به این
معنا که شیعه معتقد بود مولا علی باید فورا پس از پیامبر به خلافت برسد ولی
نشد.اینان تا روز جمل به تبعیت مولا علی هیچ حرکت نظامی و سیاسی انجام
ندادند. اما در جمل رسما شیعیان صف ارایی کردند. بنابر این گوینده ی این
شبهه بین تاسیس شیعه و اغاز حرکت سیاسی و نظامی شیعه مغالطه کرده. همه
میدانیم تاسیس با سر اغاز حرکت نظامی دو امر جدا از هم است. 3. مورخین شیعه
و اهل تسنن همگی اتفاق نظر دارند که پس از قتل عثمان مولا علی خلیفه ی
رسمی شد. و شکی نیست که قدرت طلبی افرادی باعث شد بیعت بشکنند و خودشان در
بصره ادعای خلافت کنند و جنگ جمل برعلیه مولا علی به پا کنند. بنابر این در
جنگ جمل دعوا بر سر خلیفه ی چهارم بود.ولی ادعا و اعتقاد شیعه این است که
مولا علی خلیفه ی بلافصل بعد از پیامبر است. و این باور هیچ ارتباطی با
موضوع مطرح در جنگ جمل ندارد. و مدعیان این شبهه از این نکته غافل هستند که
جنگ جمل بر سر چیزی بر پاشد که هیچ ارتباطی با مبانی شیعه ندارد. اکنون
چرا بعضی ها باز هم سعی دارند تشیع را زاییده ی روز جمل بدانند؟!! نتیجه:
تشیع در زمان پیامبر و به اشاره ی ان حضرت تاسیس شد و شیعه هیچ ربطی به جنگ
جمل ندارد. ( جلسه ی درس پاسخ به شبهات اعتقادی و کلامی مطرح در رسانه ها.
توسط: شیخ علی زند قزوینی. زمان هر هفته از شنبه تا سه شنبه ساعت 7 شب.
مکان: قم ،خیابان ارم، کوی مسجد سلماسی، مقابل مسجد سلماسی، مدرسه ی مرحوم
ایت الله لنگرودی، حجره 14. شرکت برای عموم ازاد است) محبان اهل بیت اطلاع
رسانی کنند.
19فروردین از11صبح تا11شب شمس الشموس است خورشیدطوری درآسمان قرارمیگیردکه حاجتهابرآورده میشود،سوره شمس رابخوان وآخرهرآیه بگویاشمس الشموس ویاانیس النفوس ادرکنی به آب ویانمک فوت کن؟!
التماس دعا.
۱۹ فروردين ۹۳، ۱۱:۲۳
پاسخ:
سلام. این مطلب که 19 فروردین روز ویژه ایست در کتب شیخ بهایی و دیگرانی که در علوم غریبه کار کرده اند اجمالا و تفصیلا اشاره شده است . اما تفصیل انجام این نحو قرایت در کتب معتبره نیامده. والسلام.
سلام جواب سوال بنده را بدید لطفا. اگه امام زمان قبر اون دونفر رو نبش میکنه در حالی که نبش قبر در اسلام حرام است پس چرا امام این کار رو میکنه!؟
۱۹ فروردين ۹۳، ۱۱:۲۱
پاسخ:
سلام. پاسخ: اولا خود شما فرمودید امام زمان این کارو میکنه و حتما میدونید که امام زمان در رفتارش نسبت به اجدادش تفاوتهایی وجود داره که خداوند این تفاوتها را فقط برای ایشان قرار داده . مثلا پیامبر و امامان مامور به علم ظاهر بودند ولی طبق روایات امام عصر در دوران حکومتشان به باطن حکم خواهند کرد. پس امام زمان در بعضی از احکام به امر خدا به گونه ای دیگر رفتار خواهند کرد. این مورد هم از همان دسته امور است که حکم آن برای حضرت متفاوت خواهد بود. 2. هر نوع از قبر در آوردن افراد را نمیتوان زشت دانست. چون همانطور که گفته شد امام زمان آنان را در آورده تا زنده کرده و محاکمه کند و در واقع این عمل حضرت دقیقا مثل رفتار خداوند میماند که برای قیامت مردگان را از قبر بیرون خواهد آورد و به پشت میز حساب حاضر میکند. به راستی اگر هر نوع از قبر در اوردنی بد بود باید بگوییم کار خدا هم در قیامت زشت است در حالی که هیچ مسلمانی این سخن را نمیگوید. 3. فقهای شیعه و سنی همه فتوا داده اند که در چند مورد اجازه هست که قبر نبش گردد و مرده بیرون اورده شود و یکی از این موارد زمانیست که زمینی که مرده در آن دفن شده غصبی باشد. همه میدانیم ملکی که ابوبکر و عمر در ان دفن شده اند ارثیه ی حضرت زهرا که یگانه فرزند باقی مانده ی پیامبر بوده و مادر امام زمان است میباشد و قطعا آن حضرت و فرزندش از چنین دفنی راضی نبوده اند بنابر این باید بگوییم خارج کردن این دو نفر از قبرشان و انتقال آنان به نقطه ی دیگر طبق حکم پروردگار است و چیز عجیبی نیست. والسلام.
سلام. یازده رکعت. 4 دو رکعت به نیت نماز شب و یک دو رکعت به نیت نماز شفع و یک یک رکعت به نیت نماز وتر. البته مهمترینش آن سه رکعت آخر است. مستحبات نماز شب در جای خودش بیان گردیده که هر چه را میتوانید انجام دهید. از جمله نام 40 مومن را در قنوت نماز وتر آوردن که بسیار مهم است. ثواب بسیاری برای نماز شب در روایات وارد شده. من را هم دعا میکنید.
سوال: استاد سلام. یه شبهه ای که وهابیت ایجاد کرده اینه که میگن کلمه ای که پیامبر در روز غدیر به کار برد ( مولا ) بود.اگر مراد جانشینی بوده پس چرا تمام حاکمان چه قبل یا بعد از پیامبر و تمام پادشاهان بعد از پیامبر یا قبل از ایشان برای جانشینی خود از این کلمه استفاده نکردن ؟!! اونا میگن اصلا گیرم به معنی جانشینی که شیعه ها میگن باشه پس چرا صاحبان قدرت و پادشاهان و حاکمان از این کلمه برای جانشینی استفاده نکرده اند؟!!
۱۵ فروردين ۹۳، ۱۰:۴۵
پاسخ:
پاسخ: سلام عزیزم. ممنون از سوالتون؛ اما پاسخ این شبهه: 1. مقایسه ی بین انبیا و پادشاهان و ملوک مقایسه ای بی ربط و غلط است. زیرا پیامبر در هیچ یک از مسایل حکومت خودش شبیه پادشاهان نیست که درباره ی تعیین جانشین شبیه آنان باشد. 2. فرهنگ دین با فرهنگ حاکمیتهای دنیوی متفاوت است. لذا توقع این مطلب که هر کلمه ای در فرهنگ حاکمان باشد باید در فرهنگ انبیا هم باشد توقع غلطیست. مثلا شما تا به حال دیدید یک پادشاه در طول تاریخ اسم خودش را پیامبر گذاشته باشد ؟! و یا تا به حال دیده اید که پیامبری اسم خودش را پادشاه یا سلطان یا رییس جمهور گذاشته باشد؟! پس ما نباید توقع هیچکدام از این دو فرهنگ را از دیگری داشته باشیم. هر کدام از اینها اصطلاحات خودش را دارد. 3. درست است که کلمه ی مولا معانی متعدد دارد ولی قراینی داریم که در خطبه ی غدیر منحصرا به معنای سرپرست و خلیفه امده. مثلا اینکه به نقل شیعه و سنی پیامبر از مردم برای علی در غدیر بیعت گرفت. بیعت برای دوستی که معنا ندارد بلکه بیعت برای خلافت است. پس این کلمه برای جانشینی بوده. 4. تعابیر پیامبر درباره ی مولا علی منحصر در کلمه ی مولا نبوده تا این اشکال وارد شود. بلکه پیامبر طبق نقل تاریخ طبری در روز یوم الدار به مولا علی اشاره کرد و گفت: ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم... به راستی کلمه ی برادر و وصی و خلیفه هم کلمه ی مولاست که 10 معنا داشته باشد یا صریح در جانشینی است؟!!!
با سلام خدمت جناب
استاد زند قزوینی سوالی از جنابعالی دارم- لطفا بفرمائید چرا وهابیت با
گریستن در عزای مردگان مخالفت می کند و آیا واقعا اشک ریختن در عزاها حرام و
بدعت است…!؟
۱۳ فروردين ۹۳، ۱۰:۳۰
پاسخ:
با سلام – همانطور که می
دانید اسلام دین فطرت می باشد. گواه این مطلب در قرآن کریم سوره ی روم آیه ی
30 بیان شده است. آنجا که خداوند می فرماید:(فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت
الله التی فطرالناس علیها لا تبدیل لخلق الله). همانطور که در آیه روشن است
خداوند انسان را امر می کند که از دستورات فطرت و خلقت پاک خویش تبعیت
کند. یکی از چیزهایی که فطرت هر بشری درک می کند این است که در هنگام از
دست دادن عزیزان گریه کند و اشک بریزد. اکنون تعجب است که وهابیان که
مدعیان توحید و خداپرستی هستند این آیه از قرآن را فراموش کرده اند و
گریستن در فراق عزیزان را حرام و بدعت می دانند…
علاوه بر این روایات فراوانی در منابع حدیثی اهل تسنن و شیعه وجود دارد
مبنی بر اینکه پیامبر در سوگ عزیزان گریه می کردند. به عنوان نمونه پیامبر
در مرگ این عزیزان اشک ریخت و گریست:
الف) در سوگ فرزندش ابراهیم.رجوع شود به سنن ابی داوود، ج 1، ص58و سنن ابن ماجه، ج1، ص 482 و سیره ی حلبی، ج3، ص 348.
ب) در مرگ فرزند دیگرش طاهر همانگونه گریه کرد. به همان منابع رجوع شود.
ج) در شهادت حمزه سیدالشهدا. مقریزی، ص154 و مجمع الزواید، ج6، ص120.
د) در شهادت جعفرابن ابی طالب. صحیح بخاری، کتاب المناقب فی علامات انبوه و سنن بیهقی،ج4،ص70.
ه) در مرگ زید بن حارثه.صحیح بخاری، کتاب المناقب فی علامات انبوه و سنن بیهقی،ج4،ص70.
و) در سوگ عبدالله ابن رواحه.صحیح بخاری، کتاب المناقب فی علامات انبوه و سنن بیهقی،ج4،ص70.
ز) در رحلت عثمان بن مظعون. سنن ابی داوود،ج2، ص63.
با توجه به موارد فوق که از معتبر ترین کتب اهل تسنن می باشد می توان
نتیجه گرفت گریه کردن در فراق عزیزان سنت رسول الله است نه بدعت…!!؟
با سلام شیخ علی ما در مهمانی افراد به ما میگن چرا سیاه پوشیدی میگن برای امام حسین باید یک دهه عزا داری کنیم چرا......................
۹ فروردين ۹۳، ۲۱:۴۳
پاسخ:
سلام عزیزم. همانطور که مراجع تقلید هم بیان کرده اند مساله ی زمان عزاداری عرفیست. یعنی خود عرف متشرعه باید بگویند که مدت عزاداری چند شبانه روز است؟! و شرع هم نظر انان را تایید می کند. البته اگر عرف یک روز یا ده روز و یا کمتر و بیشتر راتعیین کرد دیگر وظیفه ی ما پاس داشتن حرمت آن ایام است. و در این بحث که عرض کردم تفاوتی بین شهادت امام حسین و حضرت زهرا و دیگر امامان نیست . و در هر حال مادر تعیین ایام مصیبت تابع عرف هستیم. والسلام
سلام عزیزم. همانطور که مراجع تقلید هم بیان کرده اند مساله ی زمان عزاداری عرفیست. یعنی خود عرف متشرعه باید بگویند که مدت عزاداری چند شبانه روز است؟! و شرع هم نظر انان را تایید می کند. البته اگر عرف یک روز یا ده روز و یا کمتر و بیشتر راتعیین کرد دیگر وظیفه ی ما پاس داشتن حرمت آن ایام است. و در این بحث که عرض کردم تفاوتی بین شهادت امام حسین و حضرت زهرا و دیگر امامان نیست . و در هر حال مادر تعیین ایام مصیبت تابع عرف هستیم. والسلام
سلام. استاد بفرمایید که چه دلایلی برای اثبات وجود خداوند وجود دارد؟! با تشکر.
۳ فروردين ۹۳، ۰۰:۳۸
پاسخ:
سلام. ممنون از سوالتون و اینکه به یافتن پاسخ برای شبهات دینی اهمیت
میدهید. اما در پاسخ شما باید عرض کنم که علمای بزرگوار شیعه بر اساس
مشربهای مختلف کلامی و فلسفی و عرفانی پاسخهای متعددی به این سوال داده
اند. مجموعا 3 راه و طریق برای اثبات وجود حضرت حق وجود دارد. که الان فقط
فهرست این سه راه را عرض میکنم:
1. راه فطری: این راه بهترین و ساده ترین و در عین حال نزدیکترین راه
برای اثبات ذات الهی میباشد. زیرا فطرت که همان ساختار خلقت انسان است ،
شهادت به وجود قدرت بی نهایتی در عالم خارج میدهد که قابل انکار نیست. مثلا
انسانی که با ماشین خود از دره ای در حال سقوط است حتی اگر خدا را به حسب
ظاهر قبول نداشته باشد ولی باز هم در لحظه ی خطر و بسته شدن درهای نجات در
ته دل احساس وجود قدرتی بی نهایت دارد که او میتواند وی را نجات دهد، و صرف
وجود چنین دریافت باطنی نشان دهنده ی وجود آن قدرت در عالم خارج است، زیرا
همانطور که احساس تشنگی و گرسنگی دلیل بر وجود اب و غذا در عالم خارج است
احساس نیاز به یک قدرت برتر هم نشانه ی وجود آن قدرت لایتناهی در عالم خارج
می باشد. که ما آن قدرت مطلقه را الله مینامیم. لذا قران هم میفرماید ما
انسان را بر اساس فطرت و خلقت الهی خلق کردیم. و در ایه ای دیگر میفرماید :
( ا فی الله شک ) یعنی ایا در وجود خدا شکی هست؟! توضیح این مطلب باشد
در جای خودش.
2. راه عقلی: این راه را متکلمین و حکما بیشتر مطرح کرده اند که گاهی از
وجود معلول - نظام افرینش - به وجود علت - واجب الوجود - استدلال میکنند و
گاهی بالعکس. و دو برهان معروف در این زمینه به حکم عقل وجود دارد. یکی
برهان امکان و دیگری برهان حدوث. به راستی چه عاقلی باور میکند که این نظام
افرینش با این عظمت، بدون خالق و علت عالم و حکیم و قادری ایجاد شده
باشد؟! لذا قران هم به تفکر در خلقت زمین و اسمان امر میکند، تا انسان به
وجود خلاق متعال پی ببرد. توضیح این دو برهان را میتوانید مطالعه کنید.
3. راه نقلی: قران کریم و کتب اسمانی گذشته همچون تورات و انجیل و کتب
عهدین اعم از عهد قدیم و عهد جدید و همچنین روایا امامان معصوم همگی از
وجود ذات حق الهی سخن گفته اند .نمونه ی واضح آن سوره ی توحید و خطبه ی
آغازین مولا علی در نهج البلاغه نمونه ی بارز این دلیل است . که با رجوع به
این منابع میتوانید دلایل توحید را درک کنید. شیخ علی زند قزوینی.
والسلام.
در پاسخ این سوال باید عرض کنم که علمای بزرگوار شیعه بر اساس مشربهای
مختلف کلامی و فلسفی و عرفانی پاسخهای متعددی به این سوال داده اند. مجموعا
3 راه و طریق برای اثبات وجود حضرت حق وجود دارد. که الان فقط فهرست این
سه راه را عرض میکنم:
1. راه فطری: این راه بهترین و ساده ترین و در عین حال نزدیکترین راه
برای اثبات ذات الهی میباشد. زیرا فطرت که همان ساختار خلقت انسان است ،
شهادت به وجود قدرت بی نهایتی در عالم خارج میدهد که قابل انکار نیست. مثلا
انسانی که با ماشین خود از دره ای در حال سقوط است حتی اگر خدا را به حسب
ظاهر قبول نداشته باشد ولی باز هم در لحظه ی خطر و بسته شدن درهای نجات در
ته دل احساس وجود قدرتی بی نهایت دارد که او میتواند وی را نجات دهد، و صرف
وجود چنین دریافت باطنی نشان دهنده ی وجود آن قدرت در عالم خارج است، زیرا
همانطور که احساس تشنگی و گرسنگی دلیل بر وجود اب و غذا در عالم خارج است
احساس نیاز به یک قدرت برتر هم نشانه ی وجود آن قدرت لایتناهی در عالم خارج
می باشد. که ما آن قدرت مطلقه را الله مینامیم. لذا قران هم میفرماید ما
انسان را بر اساس فطرت و خلقت الهی خلق کردیم. و در ایه ای دیگر میفرماید :
( ا فی الله شک ) یعنی ایا در وجود خدا شکی هست؟! توضیح این مطلب باشد
در جای خودش. البته این شیوه بیشتر در بین عرفای از علمای شیعه مطرح گردیده
است.
2. راه عقلی: این راه را متکلمین و حکما بیشتر مطرح کرده اند که گاهی از
وجود معلول - نظام افرینش - به وجود علت - واجب الوجود - استدلال میکنند و
گاهی بالعکس. و دو برهان معروف در این زمینه به حکم عقل وجود دارد. یکی
برهان امکان و دیگری برهان حدوث. به راستی چه عاقلی باور میکند که این نظام
افرینش با این عظمت، بدون خالق و علت عالم و حکیم و قادری ایجاد شده
باشد؟! لذا قران هم به تفکر در خلقت زمین و اسمان امر میکند، تا انسان به
وجود خلاق متعال پی ببرد. توضیح این دو برهان را میتوانید مطالعه کنید.
3. راه نقلی: قران کریم و کتب اسمانی گذشته همچون تورات و انجیل و کتب
عهدین اعم از عهد قدیم و عهد جدید و همچنین روایا امامان معصوم همگی از
وجود ذات حق الهی سخن گفته اند .نمونه ی واضح آن سوره ی توحید و خطبه ی
آغازین مولا علی در نهج البلاغه نمونه ی بارز این دلیل است . که با رجوع به
این منابع میتوانید دلایل توحید را درک کنید. این طریقه بیشتر در بین
متکلمین شیعه رواج دارد.
سلام با عرض تسلیت ایام فاطمیه چند وقت پیش شیخ معلوم الحالی در محله مان پیدا شده بود و به مسلمان بودن حضرت ابولولو شبهه وارد کررده بود لطفا اسنادی در این مورد اراءه دهید با تشکر
۱ فروردين ۹۳، ۲۲:۲۷
پاسخ:
سلام عزیزم. ممنونم از اینکه لطف کردید و سوال پرسیدید. بله بزرگان زیادی از بین علما و رجالیون اهل تسنن و شیعه تصریح به اسلام جناب ابولولو کرده اند. اگر علاقه مند باشید تا کمی بعد مفصلا ادرسهایی را عرض خواهم کرد.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.